از شهید مهدی صفری وصیتنامه مکتوب به جای نمانده است، با این حال نامهای برای خانواده خود نوشته است که بوی وصیت دارد.
بسم الله الرحمن الرحیم
پس از سلام، سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواستارم و اگر از احوالات اینجانب خواسته باشید به دعاگویی شما مشغول میباشم. خدمت تمامی اقوام، دوستان و آشنایان سلام میرسانم.
در کنار برادران همرزم، اینجا جایمان خیلی خوب است و در حال خدمت به کشور و دینمان میباشیم. برای من ناراحت نباشید، تمام دوستان ما که از محلات اعزام شدهاند سالم هستند و خدمت مردم شهیدپرور محلات سلام میرسانند. ما آمدهایم تا دشمن نتواند بیش از این به کشورمان آسیب برساند. ما میکشیم تا کشته نشویم. دفاع میکنیم به امید پیروزی حق بر باطل و این را بدانید که حق بر باطل پیروز است. خدمت برادر عزیزم و پدر و مادر مهربانم، پس از تقدیم عرض سلام، سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواستارم، خدمت پدر و مادر عزیزم، دعای مخصوص دارم. شما ناراحت من نباشید. تمام بچههای محلاتی سالم هستند و خدمت شما سلام میرسانند. دیگر نامه نمیدهم؛ چون یک ماه دیگر عوض میشویم. شما جواب نامه را بدهید تا از حال شما با خبر باشم. خدمت یک به یک دوستان سلام میرسانم. به امید پیروزی. حق بر باطل پیروز است، صدام یزید نابود است. خداحافظ.
دوستدار همیشگی شما.
این نامه را عوض دو نامه برای شما نوشتم که از دستم ناراحت نباشید که نامه نمیدهم. مهدی صفری.
شهید مهدی صفری، در تاریخ یکم دیماه سال 1337 در شهر محلات در خانوادهای متوسط دیده به دنیا گشود. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در محل زادگاهش سپری نمود و دوره متوسطه را تا سال دوم هنرستان ادامه داد و سپس درس را رها کرده و در کارگاه کشبافی به عنوان کارگر ساده به کار مشغول شد. همزمان با کار به ورزش کشتی روی آورد و از قهرمانان کشتی شهرش بود. در سال 1357 به خدمت سربازی اعزام شد و در پادگان جی در واحد توپخانه خدمت کرد. چون در این ایام باید بعضی سربازان برای سرکوبی انقلاب به خیابانها میریختند، وی را نیز به خیابان آوردند؛ ولی او با مردم بود و یکبار کتابفروش بازداشتی را نیز از چنگال دژخیمان شاه نجات داده بود و هنگامی که امام(قدس سره) فرمود: سربازان باید پادگانها را ترک کنند، وی از خدمت به ظلم فرار کرد.
در اوج انقلاب در تهران بود. پس از اتمام خدمت سربازی مشغول به کار شد؛ اما جنگ آغاز شده بود و او با این احساس که با فراگیری آموزشهای سربازی میتواند در جبهه مؤثر باشد، در 18/1/1360 برای مبارزه علیه بعثیان کافر با برادران سپاه به عنوان بسیجی تیپ 14 امام حسین(علیه السلام) اصفهان به جبهه دارخوین اعزام شد. در جبهه، عاشقانه فعالیت میکرد و چون در این جبهه مقدمات حمله فراهم شده بود، در حالی که مأموریت وی تمام شده بود، در جبهه ماند و این حضور در زمان عملیاتی عظیم بیتالمقدس بود. هنگام حمله او مسئولیت یک قبضه خمپارهانداز 60 را به عهده داشت و همان روز حمله این سرباز مؤمن و پرخروش اسلام به صف شهدا پیوست. شهادت او در ساعت هشت و سی دقیقه 21/3/1360 در منطقه دارخوین اتفاق افتاد. مراسم تشییع پیکر این شهید با شکوه و جلال وصفناپذیری در شهرش انجام و در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.